کنایه از چشم زخم خوردن. (آنندراج). چشم زخم رسیدن. (از ناظم الاطباء). هدف چشم بد شدن: کاشکی اهل جهان اهل بصیرت بودند چشم تا کی کسی از دیدۀ نادیده خورد. تأثیر (از آنندراج)
کنایه از چشم زخم خوردن. (آنندراج). چشم زخم رسیدن. (از ناظم الاطباء). هدف چشم بد شدن: کاشکی اهل جهان اهل بصیرت بودند چشم تا کی کسی از دیدۀ نادیده خورد. تأثیر (از آنندراج)
چیزی که آنرا چشم زخم رسیده باشد. (آنندراج). کسی یا چیزی که چشم بد بدو رسیده باشد: کرد از یک نگاه گنبد قاب چون عمارات چشم خورده خراب. میریحیی شیرازی (در تعریف طباخ، از آنندراج)
چیزی که آنرا چشم زخم رسیده باشد. (آنندراج). کسی یا چیزی که چشم بد بدو رسیده باشد: کرد از یک نگاه گنبد قاب چون عمارات چشم خورده خراب. میریحیی شیرازی (در تعریف طباخ، از آنندراج)